در یک آن عاشقت شدم!
خیلی پیش از این
من همانم که مثل سایه نه به دنبال تو
در کنار تو بودم!
من همانم که جهانگرد تو نه!
گرد جهان تو بودم!
هیچ کدام را ندیدی...
چشمانت فقط آن سراب زیبایی را می دید که پیش رویت بود
ولی گنجشکک اشی مشی...
آخرش لب بوم دل ما نشستی
......
پ.ن: چند روزی اصفهان بودم
گرد جهان تو بودم. این قسمت به نظرم فوق العاده بود منم یهزمانی ایجوری بودم اما حالا پیر شدم
........ (''''(`-``'´´-´)'''')
..........).....--.......--....(
..............(6..._...6).../
........./........(..0..)....;.
........__.`.-._..'='..._.-.`.__
..........'###.,.--.,.###.'.../
....../__))####'#'###(((_
......#############
........############
..........#########.../
...__/...../..######....
(.(.(____)....`.#.´..(____).).)
سلام دوست من وبلاگ جالبی داری.خوشحال میشم به من سر بزنی .اگه خواستی تبادل لینک کنی خبر بده
اا. چه بی خبر اومدی شهر من!؟
در یک ان عشق شدن؟؟؟ نمی فهممش انگار!
سلام عزیزم
من اپم بدو بیااا منتظرتم
هووومممم...راست میگیا...........................نگفتی اصفهان خوش گذشت یا نه؟؟!!
سلام
آخیییی .. حالا اصفهان خوش گذشت؟!
ایشالله این گنجشک اشی مشی هم میشینه لب بوم دلت :)
.:.:.
ایام به کام
وای از عاشق شدن در یک آن
وای از اصفهان ....
وای از اینکه من بازم مجبورم از شب قطبی اسباب کشی کنم توحید جان...
اومدنت٬ بودنت به موندن و بودن هنوز دلگرمم میکنه...
وای چقدر دلم می خواد برم اصفهان !
نمی خواهم گرد هیچ عابری ٬ جهانگرد شوم!
گرچه میدانم نمیآید،ولی هردم از شوق
سوی درمیآیم و هرسو،نگاهی میکنم
فوق العاده.