یاد حرف پروفسور شوشتری می افتم که به من میگفت: در کشتی, فرانسویها که ساحل ملکتشان را از دور دیدند به رقص آمدند. در صورتی که ایرانیان از دیدن ساحل ملکتشان به خود میلرزیدند... در هندوستان از هرچه ایرانی ملاقات کردم دل پری از میهن عزیز دارند... فکر مراجعت [به ایران] را داشتم, با وجود اینکه میدانم با واحد الیموت و چوب و چماق از من پذیرائی خواهد شد. و حالا قضیه [بزرگ] علوی [که به زندان افتاده بود] کار را سخت تر کرده. هیچ حوصله این گنده کاری ها را ندارم. رویهمرفته دوره گهی و زندگی احمقانه ای شده است. با چه موجودات پست و مادر[...]ای آدم طرف است.

 

نامه صادق هدایت به مجتبی مینوی

(صادق هدایت در هند نوشته محمدعلی کاتوزیان)

......

پ.ن: بعضی وقتها بعضی چیزها زمان و مکان ندارند!

 

 

سالها پیش در چنین روزی کره خری الاغ بزرگترین حماقت زندگی خودش را انجام داد!

پ.ن: من از تین کره خر خرترم! این من نیستم.

 

عزیزم از زندگی در بهشت لذت ببر. به فکر ما جهنمیان هم باش!

شاید سال دیگر من زودتر از تو بهشتی باشم!

زندگی دونفره... بهشت دونفره... قشنگ نیست؟